كوهرنگ

چشمه دیمه در منطقه کوهرنگ
شهرستان کوهرنگ یکی از شهرستانهای استان چهارمحال بختیاری است. مرکزیت این شهرستان شهر چلگرد در ۸۵ کیلومتری شهرکرد واقع شده است،که بزرگترین جامعه ی ایلی کشور یعنی ایل هفت لنگ بختیاری را در خود جای داده است. طبیعت بکر و دست نخورده منطقه به همراه جاذبه های گردشگری بی نظیر سالیانه گردشگران بسیاری را از سراسر کشور و حتی دنیا به سوی این شهرستان هدایت می کنند.به طوری که در هر فصل جذابیت و گردشگر خاص خود را دارد. مثلا در فصل بهار علاقه مندان به طبیعت از دشت لاله های واژگون، فصل تابستان علاقه مندان به داروهای گیاهی ، سیاحت و اسکی تابستانه در قلل مرتفع و پوشیده از برف زردکوه بختیاری، فصل پاییز علاقه مندان به کوچ و شیوه زیست بوم عشایر بختیاری است. در ضمن ۱۰ درصد از کل آبهای کشور از جمله سرچشمه دو رودخانه بزرگ و حیاتی یعنی زاینده رود وکارون در این شهرستان و از قلل سر به فلک کشیده زردکوه بختیاری سر چشمه می گیرند.
شهرستان کوهرنگ یکی از شهرستانهای استان چهارمحال بختیاری است.
دیدنی های کوهرنگ:
جمعیت این شهرستان ۲۵.۵۵۲ نفر بوده (برآورد ۱۳۸۳) و دارای یک بخش و پنج دهستان است.فرهنگ، گویش وموسیقی مردم کوهرنگ بختیاری میباشد.
جایگاه اصلی طایفه بابادی
- بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ
- دهستان شوراب تنگزی
- دهستان دشت زرین
- دهستان میانکوه موگوئی
شهر: چلگرد
- بخش بازفت
- دهستان بازفت
- دهستان دوآب (کوهرنگ)
مردم کوهرنگ از تبار بختیاری بافرهنگ، گویش و موسیقی بختیاری هستند
فرهنگ و نمادهای اجتماعی:
مذهب:
دین کلیه اهالی روستا اسلام و مذهب آنها شیعه است.
عقاید و خرافات:
اهالی روستا معتقدند که اگر یکی از اعضای خانواده جائی بروند اگر عطسه کنند منصرف می شوند و مدتی صبر می کنند اگر بخواهند به مسافرت یا جایی بروند اگر سر راه آنها جغدی قرار گرفته باشد باز از رفتن منصرف می شوند- اگر در شب هنگام جغدی بر سر خانه یا در حیاط آنها بشیند نشانه نحس و شوم می دانند- اگر در خواب ، کلاغ، آدم حسود شب و سیاهی ببیند باز آن را شوم و نحس می دانند- اگر در خواب، سبزه یا کشاورزی، آب زلال، انسان خوش برخورد، میوه جات را در ببینند آن را نشانه بخت و اقبال و شادی خانواده می دانند- آنها معتقدند قیچی را باز و بسته کردن خوبیت ندارد- اگر قند به طور اتفاقی در چای بیفتد مهمان می آید- اگر کف پا شروع به خاریدن کند باز مهمان می آید- دست زیر بغل کردن خوبیت ندارد.
نذورات:
جهت فاتحه و نذورات برای مردگان قبل از عید و سال نو، در جمعه آخر سال از شیر برنج، خرما، شیرینی جات و ... استفاده می کنند. و همچنین در دیگر ایام سال چه در روز عاشورا و دیگر مناسبتها آش رشته، آش سبزی، برنج و مرغ و ... نذری می دهند.
عزاداری:
اگر یکی از اهالی روستا بر اثر تصادف ماشین و یا دیگر عوامل چه پیر و جوان و مرد و زن از بین رود با فریاد خانم ها که به آن در زبان لری لیکه می گویند بقیه اهالی روستا با خبر می شوند و به در خانه فرد مرحوم و متوفی می روند که بعد از آن سرقبر میروند که معمولاً قبرستان در نزدیکی روستا و دور از خانه ها و در کنارکوه قرار دارد. ضمن اطلاع دادن به هم شهری و هم روستا و ... تعداد زیادی از اهالی سر قبر می روند بعد از غسل، میت را سرقبر می آورند و در همان قبرستان نماز میت برگزار می گردد، بعد از نماز میت را به خاک می سپارند و بعد از خاتمه اهالی متفرق می شود و تا روز چهلم اهالی روستا به در خانه متوفی جهت مراسم فاتحه می روند و فرزندان و فامیل های نزدیک شخص فوت شده مرتب به صورت نوبتی سر قبر می روند و قرآن می خوانند و تا چهلم شخص از دست رفته هیچ گونه مراسم شادی برگزار نمی شود.
مراسم جشن و عروسی:
اکثر ازدواج ها در این روستا معمولاً فامیلی است. مراسم عروسی معمولاً به مدت چند روز برپا می شود که معمولاً با دعوت از فامیل های دور و نزدیک و سایر روستاهای هم جوار دعوت به عمل می آید که در منزل پدری عروس برگزار می گردد که معمولاً با ساز و دهل (که در زبان لری مهتر نامیده می شود)، ارگ و تیر اندازی و با تفنگ برنوِ، ژسه، کلاش، پروم، دلول، تک تیر، ساچمه زنی انجام می گیرد. چند روز قبل از عروسی مراسم جشن و شادی در خانه داماد بزگرار می شود که به آن پیش دعوتی می گویند 2 روز قبل از مراسم عروسی با وساطت ریش سفیدان روستا که به در خانه عروس می روند از پدر عروس ضمن اجازه گرفتن مراسم عروسی می خواهند که پدر عروس اجازه دهد مقدار 1 ماشین هیزم (هیمه) توسط چند نفر جوان بار زده و به در خانه عروس جهت پخت و پز ببرند. ضمن اینکه از طرف پدر عروس هدایائی به آنها داده می شود روز بعد از این مراسم، مسئله خرج و خورد و خوراک عروسی یا به زبان لری باروزی مطرح می شود که ضمن جشن و سرور از خانه پدر داماد با ماشین حمل و با عده زیادی به در خانه پدر عروس تحویل داده می شود، که تا شب جشن برپا می شود و بعد مراسم حنابندان شروع می شود که همراه با چوب بازی مردان (ترکه بازی) و دستمال بازی خانم ها برگزار می شود. که عده زیادی به داماد پول می دهند و شیرینی می خورند. فردای آن روز هم جشن عروسی برپا می شود که باز هم با مهتر و سازو دهل و ارگ و همراه با چوب بازی و دستمال بازی با لباس محلی برپا می شود و بعد عده زیادی عروس را به خانه بخت همراهی می کنند و بعد ضمن عرض تبریک به آنها باز میگردند.
اعتقادهای پزشکی:
آنها معتقدند برای تسکین دندان درد از شیره بنه کوهی (که در زبان لری بریزه نامیده می شود)، دود سیگلار و نمک استفاده می شود.
برای رفع سرماخوردگی از گیاه محلی پشموک به صورت دم کرده استفاده می کنند.
برای رفع سردرد از حنا، بابونه، زرده تخم مرغ و خاکشیر استفاده می کنند.
برای رفع زانو درد، پادرد، کمردرد از شیره شیرین بیان و پوست بعضی حیوانات از قبیل پوست میش و روباه استفاده می کنند. برای رفع سنگ کلیه از سنگدان کبک استفاده می کنند.
برای رفع اسهال از میوه بلوط و کلگ محلی استفاده می کنند.
فرهنگ لغت (دیکشنری)
بازیهای محلی:
کلاه روانک: چند نفر که کلاه نمدی بر سر دارند به 2 گوه تقسیم می شوند. و خطی دایره شکل بزرگی بر روی زمین رسم می کنند و گروه اول وسط آن می نشینند و سنگی یا درختی را طرف می گیرند و دسته ای که بیرون از خط هستند با حمله سعی می کنند کلاه یکی از آنها را در دایره نشسته اند بردارند و به درخت بزنند به همین علت نیز این بازی را کلاه روانک نامیده اند.
گُرنا:
در این بازی باز افراد به 2 گروه چند نفره تقسیم می شوند و دایره ای وسط زمین رسم کرده و چند طناب یا کمربند درون آن قرار می دهند و گروه اول بر روی آنها درون دایره می نشیند و گروهی که بیرون از دایره هستند سعی می کنند طناب یا کمربند را زیر پای آنها بیرون بکشند و اگر موفق شدند با آن به پای آنها می زنند تا آنهایی که وسط دایره هستند با پا افراد بیرون از دایره را لگد بزنند اگر به پای آنها برخورد کرد باز آنها جابجا می شوند.
اَلَختُر:
باز افراد به 2 گروه تقسیم می شوند و هر 2 گروه انگشت سبابه پای خود را می گیرند و به هم حمله می کنند به هم دیگر می زنند چنان چه یکی از افراد گروه انگشت سبابه از دستش خارج شد گروه پیروز تا چند متر سوار گروه دیگر می شوند، یعنی با آنها سواری می دهند.
تغذیه:
تغذیه اهالی روستا در قدیم که وضع زندگی مردم بسیار در سطح پائین بوده، اکثر مردم از میوه درخت بلوط بوده که آن را آسیاب و به صورت نان معروف به نام کلگ درمی آورند. که این نان با لبنیات و آبگوشت صرف می شد و خانواده هایی که کمی وضعیت زندگی مرفه تری داشتند از نان گندم و جو و بعضاً از برنج تغذیه می نمودند که با گذشت زمان و پیشرفت زندگی به تدریج نان کلگ از سبد تغذیه خانوار خارج و جایگزین آن نام گندم و برنج و حبوبات همراه آن سبزیجات، میوه جات و صیفی جات رایج و مورد استفاده واقع گردید.
پوشاک:
با توجه به فرهنگ عشیره ای عموماً رسم پوشاک اشخاص مونث در قدیم، لباس محلی لری که شامل: دامن محلی، پیراهن محلی، دستمال و چارقد و لچک (چکمه) بوه که هم اکنون هم رواج دارد لیکن با هجرت اکثر روستائیان به شهرستان شهرکرد (مرکز استان) و بعضاً زندگی در شهرها و استان های بزرگ و یا اشتغال به تحصیل و کار در شهرستان ها، فرهنگ بلوز و دامن و مانتو و شلوار و لباس های معمول مد روز نیز رایج گردید. لباس اشخاص مذکر نیز در قدیم پیرهن و شلوار همراه با شال یا چوقا ، شب کلاه محلی همراه بوده است که ضمن رایج بودن این لباس سنتی لیکن فرهنگ شهرنشینی موجب گردید که به تدریج شال و چوقا و کلاه از مد روز خارج و جایگزین آن کت وشلوار و لباس مد روز شهرنشینی جایگزین شود.
لوازم زندگی:
معمولاً در قدیم با توجه به فرهنگ روستا و رسومات کوچ از سرحد به گرمسیر و بالعکس (ییلاق و قشلاق) در فصول مختلف سال و همچنین نگهداری دام دارای گلیم و جاجیم (به عنوان زیرانداز و روپوش خانه)، تیک (برای نگهداری نمک)، شله (برای حمل علوفه دام) بالشت (جایگزین پشتی) و لوازم دیگر چون تیر و توسی (وسیله ای برای پهن کردن خمیر)، آرد بیز (صافی)، 3 پایه، نون واری کن (نان برگردان)، تاوه، لگن مسی (وسیله ای برای درست کردن خمیر) که همگی وسیله پخت و پز نان بوده اند استفاده می گردید که هم اکنون در اکثر خانه های روستایی این لوازم برای پخت و پز نان خانگی مورد استفاده واقع می شود لیکن با گذشت زمان و فرهنگ شهرنشینی، زندگی مردم به روز شده و اکثراً از لوازم خانگی مدرن استفاده می نمایند.
منابع:
http://forum.iranhakha.com
http://www.yaranesabz.ir
http://www.shia-leaders.com
گردآورنده:
یوسف ملک میرزایی |